امروز یاد حرف حضرت حافظ افتادم که یکی از اساتید دوران راهنمایی توی دفترم نوشته بودند


« جوانا سر متاب از پند پیران    که رای پیر از بخت جوان به »

البته تفسیر غزل حضرت حافظ در حد نوشته های من نیست، ولی اگر مقصود از "پند پیران"  ریسک نکردن و درجا زدن و مجادله نکردن و کنج تنهایی پیشه کردن باشه پس همون بهتر که از این اندیشه سر بتابیم و البته اگر نبودند کسانی که از اندیشه های حجری سر تابیده اند، حالا نه اینترنتی بود نه خط تلفنی و نه هیچ پیشرفتی..
پس:  جوانا! سر بتاب از پند پیران!
برای متفاوت شدن و برای رفتن به جلو صد البته که باید متفاوت فکر کرد، متفاوت با تمام دنیا دید و عمل کرد. 
البته چه خوبه که اونقدر انتقاد پذیر باشیم تا هر حرفی رو که مغزمون پردازش کرد و نتیجه گرفت که حرف درستی یه بپذیریم و با جرئت بگیم "هی فلانی! خیلی ممنون از کمکت! حق با توست!"
 اگه این دو تا کنار هم قرار بگیره اون وقت دیگه فرقی نمیکنه که پند از پیر باشه یا جوون، اون وقت حرف حساب یه بچه رو هم با آب طلا مینویسی و میذاری جلوی چشمات رژه بره :)


با احترام تمام