امروز داشتم وبگردی میکردم و شعر زیبای زیر از زنده یاد عمران صالحی به تورم خورد که سریع دست به کپی پیست شدم و اون رو برای بخش "کشکول هکیم" کش رفتم!

امیدوارم آقا عمران عزیز این جسارت ما رو ببخشن :


شنیدم گفت روباهی به شیری
مواظب باش دمبم را نگیری
که در پیش مقام من تو پستی
بکش آه و بزن بر سر دو دستی
به دنیا آورم اولاد و اطفال
دو بار ای بینوا در طول هر سال
ولیکن دیگران زایند یک بار
شوند آن گاه مثل شاخ بی‌بار
به شیر جنگلی این حرف برخورد
ولی اصلاً به روی خود نیاورد
اگر چه شد غمین از این کنایه
نکرد اصلاً ز دست او گلایه
در آن حالت بخندید و به او گفت
بیا و کفشهایم را بکن جفت
تصور می‌کنم چاییده‌ای تو
رفیقا واقعاً زاییده‌ای تو
بلی شیر است و خیلی دیر زاید
ولی وقتی بزاید، شیر زاید



عمران صلاحی از کتاب اشعارچاپ نشده

منبع : https://www.facebook.com/per...10