هکیم

"جور دیگر باید دید"

۲۱ مطلب با موضوع «شعر نوشت» ثبت شده است

آرزویم هست فقط پرواز تو!

حال ماضی ام تمامش پُر زِ تو

در مضارع شوق من آواز تو

حال من خوبه ولیکن یار من!

آرزویم هست فقط پرواز تو



سال 1389، زابل - در جواب احوال پرسی یک دوست







۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آهی عجیب میکشم امشب به یاد تو!

آهی عجیب میکشم امشب به یاد تو

خود را صلیب میکشم امشب به یاد تو

درجمع دوستان که جای تو خالی است*

دارم دوسیب میکشم امشب به یاد تو



قاین ؛ شاید هم زابل! - زمستان 1390


* این مصرع دچار تغییرات شده است : ( مصرع قدیمی: نعناع و پرتغال که هیچ است ای رفیق!)


تصویر: قاین - سفره خانه درویش


۱۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

مرگ

ای مرگ عجیب است که ذلیلی تو، بیا

با منتظرت عجب بخیلی تو، بیا

چون سایه اگرچه در پی من هستی

یک بار! بدون هر دلیلی!، تو بیا


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

چون یاد گرفته ایم سیاست بکنیم!

اظهار به داشتن صداقت بکنیم

با هر کس و ناکسی قداست بکنیم

امروز بگوییم و به زیرش بزنیم

چون یاد گرفته ایم «سیاست» بکنیم..


شنبه - 1392/02/14    - قاین



***

از اساتیدی که راهنمایی میکنند ممنونم :)


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

رونق لاله ازین باغ بیفتد روزی!!


رونق لاله ازین باغ بیفتد روزی

از رخ ماه هم این داغ بیفتد روزی!

« اگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما را »

گذر پوست به دباغ بیفتد روزی !




۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

خداوندا ببین غم دارم امشب

خداوندا ببین غم دارم امشب
 هزاران درد و ماتم دارم امشب
 اگرچه هرکجا هستی ولی من
 زیاد از حد تو را کم دارم امشب


***


خداوندا ز هجرت بی قرارم
ز بازی های دنیا خوش ندارم
رفیقی که ندیدم من در اینجا
ز شوق تو ز دنیا در فرارم





زابل - 1390



۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

در سال جهاد اقتصادی خورد و..


یک ذره تکان انفرادی خورد و..

در سال جهاد اقتصادی خورد و..

بیچاره زمین زیر پایش شُل شد!

از هر کس و ناکس انتقادی خورد و..



پ.ن.: این شعر در وصف آن پدرسوخته 3000 میلیاردی و البته در همان زمان گفته شد!


۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

خدا رو شاکرم تا آخر عمر...

اگرچه من طرفداری ندارم

دوبیتی های جون داری ندارم

خدا رو شاکرم تا آخر عمر

که با نامردمان کاری ندارم!


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

بفهمد مادرت در شهر شیراز!


به قرآن گر کنی کاری به قفقاز!

بفهمد مادرت در شهر شیراز!!

مکن خبط و مکن خبط و مکن خبط!

که در دل آگه است مادر از این راز


مادر

توضیح تصویر: مادری در خانه سالمندان که مدتها بود لبخند نمیزد :(



۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰