حال ماضی ام تمامش پُر زِ تو
در مضارع شوق من آواز تو
حال من خوبه ولیکن یار من!
آرزویم هست فقط پرواز تو
سال 1389، زابل - در جواب احوال پرسی یک دوست
حال ماضی ام تمامش پُر زِ تو
در مضارع شوق من آواز تو
حال من خوبه ولیکن یار من!
آرزویم هست فقط پرواز تو
سال 1389، زابل - در جواب احوال پرسی یک دوست
ای مرگ عجیب است که ذلیلی تو، بیا
با منتظرت عجب بخیلی تو، بیا
چون سایه اگرچه در پی من هستی
یک بار! بدون هر دلیلی!، تو بیا
اظهار به داشتن صداقت بکنیم
با هر کس و ناکسی قداست بکنیم
امروز بگوییم و به زیرش بزنیم
چون یاد گرفته ایم «سیاست» بکنیم..
شنبه - 1392/02/14 - قاین
***
از اساتیدی که راهنمایی میکنند ممنونم :)
رونق لاله ازین باغ بیفتد روزی
از رخ ماه هم این داغ بیفتد روزی!
« اگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما را »
گذر پوست به دباغ بیفتد روزی !
یک ذره تکان انفرادی خورد و..
در سال جهاد اقتصادی خورد و..
بیچاره زمین زیر پایش شُل شد!
از هر کس و ناکس انتقادی خورد و..
پ.ن.: این شعر در وصف آن پدرسوخته 3000 میلیاردی و البته در همان زمان گفته شد!