در همین لحظه از زندگی ام در پیرترین زمان نسبت به قبل و جوان ترین زمان نسبت به آینده هستم، هر سنی که داشته باشم مهم نیست، از اکنون لذت خواهم برد.
هکیم
در همین لحظه از زندگی ام در پیرترین زمان نسبت به قبل و جوان ترین زمان نسبت به آینده هستم، هر سنی که داشته باشم مهم نیست، از اکنون لذت خواهم برد.
هکیم
درون سینه ام غم دارم ای یار
تو را هر نیمه شب کم دارم ای یار
کنم شکوه که غم ها از تو آید
تو گویی بی تو ماتم دارم ای یار
***
صدای زیر و بم دارم؟ ندارم
دل دیوانه کم دارم؟ ندارم
چقد غمخوار دورم رو گرفته
بگو یک ذره غم دارم؟ ندارم.
aaaaa
سپاس از استاد عباس صادقی زرینی
سلام
اگر گسترش دهنده وب باشید میدونین که همیشه بهتره تا اولین نفری باشید که از قطع شدن سایت یا وبلاگ تون آگاه شده اید تا این طوری بتونین هرچه سریعتر نسبت به رفع عیب های احتمالی اقدام و سایت یا وبلاگ خودتون رو از خاموشی در بیارید.
برای این منظور سایت های مختلفی هستند که سایت / وبلاگ یا سرور شما رو دائما در فواصل زمانی مختلفی که شما تعیین میکنین بررسی میکنن و البته اکثرشان برای این کار پول دریافت میکنند و یا روشن بودن سایت خودشان در زمان ایجاد قطعی سایت شما بصورت 100% تضمین شده نباشد.
در این آموزش که از سایت Digital Inspiration برگرفته شده است میتوانید با استفاده از سرویس Google Docs آپتایم سایت یا وبلاگ خود را کنترل کنید و در صورت بروز مشکل از طریق ایمیل از آن آگاه گردید.
اگرچه ما رفیقامون قشنگند!
و یا از دیدتان خوش آب و رنگند!
اگر یک لحظه جای ما نشینید
ببینید اکثرا از جنس سنگند!!
هکیم - دوشنبه 11 فروه دین 93 ( )
سلام!
ابتدا پیشاپیش دوم فروه دین سالروز تولد همایونی مان را خدمت مبارک شما تبریک و تهنیت میگوییم و از پیشگاه خدا بابت عمری که تا الان تلف نموده ایم خیلی عذر میخواهیم و دوم سال 93 را برای خودمان و شما سالی آرزو میکنیم که از 92 بدتر نباشد.
اگر جسارت نباشد اولین شعر با لهجه مشهدی مان را به پیشگاه همایونی دوستان دوست خودمان تقدیم میداریم.
مویوم خو رِه از دورِ* تو سِوا کُنُم
Moyom kho re az do're to seva konom
به یَک جای دیگه بُرُم صِفا کُنُم
Be yak jaye diga borom sefa konom
بسّه دِگِه ناز کِردِناتِ کِشیدُم
Basse dege naz kerdenate keshidom
بدونِ تو وای که مُخوام چه ها کُنُم!
Bedoone to vaay ke mokhaam che haa konom
تاریخ سرایش همایونی : بیست و یَکم اسپند نود و دو!
* دور: اطراف، پیرامون ! همین دور و بر!
ما حالی و احوالی به جز کار نداریم
معتاد وبــیم و به از آن یار نداریم!
دیروز و پریروز و ( صبایی چو بیاید!)
سر از در این خانه ی خمّار نداریم
پ.ن. این شعر از استاد روح الله بلوردی عزیز الهام گرفته و به تمام همکاران و دوستان عزیزم در میکروبلاگ طراحان وب ایران و تمامی طراحان و گسترش دهندگان عزیز وب پارسی تقدیم گردید.
با آرزوی شادی و سلامت خیلی زیاد
امروز داشتم وبگردی میکردم و شعر زیبای زیر از زنده یاد عمران صالحی به تورم خورد که سریع دست به کپی پیست شدم و اون رو برای بخش "کشکول هکیم" کش رفتم!
امیدوارم آقا عمران عزیز این جسارت ما رو ببخشن :
شنیدم گفت روباهی به شیری
مواظب باش دمبم را نگیری
که در پیش مقام من تو پستی
بکش آه و بزن بر سر دو دستی
به دنیا آورم اولاد و اطفال
دو بار ای بینوا در طول هر سال
ولیکن دیگران زایند یک بار
شوند آن گاه مثل شاخ بیبار
به شیر جنگلی این حرف برخورد
ولی اصلاً به روی خود نیاورد
اگر چه شد غمین از این کنایه
نکرد اصلاً ز دست او گلایه
در آن حالت بخندید و به او گفت
بیا و کفشهایم را بکن جفت
تصور میکنم چاییدهای تو
رفیقا واقعاً زاییدهای تو
بلی شیر است و خیلی دیر زاید
ولی وقتی بزاید، شیر زاید
عمران صلاحی از کتاب اشعارچاپ نشده
زان یونجه ی دیشبی بگو هست هنوز؟
از آنچه که میزدی بگو هست هنوز؟
در جمع خران بیا مرا راه بده
در جمع، کسی به این خری بگو هست هنوز؟
پ.ن: مخاطب این شعر شاعران عزیزی که در صفات این زبان بسته شعر میگویند هستند.
پ.ن.: در ورود هکیم به اشعار خری سروده شد!
"اذون" میگن که غیر از "اون" نخونی
ز هرکس غیر از "اون" دل رو برونی
از "اون" در اول وقت گر کنی یاد*
به "او" سوگند همیشه جاودونی
* البته شرمنده ام که خودم هیچ وقت به این شعر عمل نکردم :(