من امشب باز دوباره بیقرارم
جدا از یارم و شوخی ندارم!
تمام شب به شوق دیدن او
با تصویر قشنگش من بیدارم.
من امشب باز دوباره بیقرارم
جدا از یارم و شوخی ندارم!
تمام شب به شوق دیدن او
با تصویر قشنگش من بیدارم.
چه گردونِه یْ نچرخی داری ای عشق
چه معدِه یْ پر ز نفخی داری ای عشق!
به طعنه یار فرهادت شیرین بود،
عجب لهجه یِ تلخی داری ای عشق..
*ی آخر گردونه و معده رو ساکن بخونید
در وضعی که هر از چند گاهی صدای اختلاس از این ور و آن ور کیهان بلند است ، جراید میگویند قرار است به مقبره "حکیم نزاری" بیرجند بودجه ای چند میلیاردی و به روایتی چندین و چند میلیاردی اختصاص بیابد!..
از آنجایی که ما هم قرابت لفظی شدیدی بین نام مستعار خودمان با آقای "حکیم نزاری" مرحوم دیدیم، برآن شدیم تا با یک دوبیتی روح آن مرحوم را از عاقبت امر آگاه سازیم! باشد که پند گیرد؛ نکند روزی خدای نکرده متهم به اختلاس در بیت المال شود!
حکیم جونم نذاری پول حروم شه!
یه بودجه واسه تو اینطور تموم شه!
بترس از اختلاسای هویدا !!
خدا ناکرده قبرت مهر و موم شه!
پ.ن: به عنوان مدرک تصویر کنونی مقبره آن حکیم فرزانه پیوست میشود تا اگر شد و آن بودجه اختصاص یافت و آن وقت ، آن بودجه هم صرف ساختن مقبره ای آن چنانی شد، بعدا پُزَش را برایمان ندهد!
پ.ن2: نمیدانیم چرا وقتی گفتیم "حکیم فرزانه" ، یاد "حکیم ابوالمفاخر قاینی" افتادیم؟ عیبی ندارد، به پیوست آرامگاه شیخ ابوالمفاخر قاینی عزیز را هم میگذاریم.
پ.ن3: لازم به توضیح نیست که آرامگاهی که وضعش خوبه، مث یه ساختمون نوسازه و پولداره مال آقای حکیم نزاری و آرامگاه کهنه تر و مفلسانه هم مال شیخنا، ابوالمفاخر قاینی هست.
رفاقت خشکه چون هامون خدایا
چقد دور میشه دلها مون خدایا
رفیقی کو، رفیقی کو ، رفیقی!
که از دوریت بشه دل خون خدایا!
یکشنبه 2 تیر 93 قاین
درون سینه ام غم دارم ای یار
تو را هر نیمه شب کم دارم ای یار
کنم شکوه که غم ها از تو آید
تو گویی بی تو ماتم دارم ای یار
***
صدای زیر و بم دارم؟ ندارم
دل دیوانه کم دارم؟ ندارم
چقد غمخوار دورم رو گرفته
بگو یک ذره غم دارم؟ ندارم.
aaaaa
سپاس از استاد عباس صادقی زرینی
"اذون" میگن که غیر از "اون" نخونی
ز هرکس غیر از "اون" دل رو برونی
از "اون" در اول وقت گر کنی یاد*
به "او" سوگند همیشه جاودونی
* البته شرمنده ام که خودم هیچ وقت به این شعر عمل نکردم :(
دلم با هرکی جور شد در به در شد!
به هرکی دل رو داد خونین جگر شد
روم بر راه اون یاری که جز او
دلم هر جا که رفت آخر هدر شد
تصویر: مزارع اسطخودوس فرانسه
سلام
توجه: این متن فقط یک درد دل است و اگر وقت ما را ندارید لطفا به کل آن را نخوانید!
این متن هیچ مخاطب خاصی ندارد! گفتم شاید مخاطب خاص کسی باشید!! بِهِتان برنخورد!
مدتی است رفته بودیم توی خودمان!
چرا میگویم خودمان؟
دلیلش خیلی ساده است.
اول اینکه طبیعی است ما فقط میتوانیم توی خودمان برویم و از بچگی یاد گرفته ایم خیلی زشت است توی دیگران برویم!
دوم هم اینکه